سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۲: اشک من مانع آه سحری نیست که نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اشک من مانع آه سحری نیست که نیست ورنه آه سحری را اثری نیست که نیست خبر این است که کس نیست ز خود بیخبران ورنه در بی خبریها خبری نیست که نیست مست آن شد که لب از باده ی مستانه نیست ورنه در ناله مستان اثری نیست که نیست گل فروبسته در مهر و وفا ورنه مرا از قفس باز به گلزار دری نیست که نیست دست امید در این باغ به شاخی نرسید ورنه بر نخل بلندش ثمری نیست که نیست قابل درگه خاقان جهان نیست (سحاب) ورنه در مخزن طبعش گهری نیست که نیست حکمران فتحعلی شاه که خاک قدمش سرمه ی دیده ی صاحب نظری نیست که نیست سحاب اصفهانی