سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۷: درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست که بر زبان همه را از تو داستانی هست به آن رسیده جفایت که عاشقان زین پس نیاورند به خاطر که آسمانی هست خوشم که قوت آهم نماند و او به گمان که در جفای وی ام طاقت و توانی هست ز آب تیغ تو سیراب هر که شد دانست که آب زندگی و عمر جاودانی هست گر این بود غم عشقت ز عشق جانانی غمی بجان نبود هر که را که جانی هست چه آگهی بود آسودگان محمل را ز خسته ای که به دنبال کاروانی هست (سحاب) در بر ما بی دلان دلی هرگز مجوی خاصه بشهری که دلستانی هست سحاب اصفهانی