سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۲: روشن از شعله ی دل عارض جانانه ی ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روشن از شعله ی دل عارض جانانه ی ماست شمع را روشنی از آتش پروانه ی ماست حاجتی نیست که پرسی ز کسی در همه شهر خانه ای را که ندانی تو همین خانه ی ماست عاقلی گر نبود شیوه ی طفلان چه عجب سرو کار همه با این دل دیوانه ی ماست مست عشق نو نشاید همه کس ورنه شوند عالمی مست ازین می که به پیمانه ی ماست کرده ام من به وفا شهره در این شهر تو را بسته ی دام تو خلقی همه از دانه ی ماست کرده ام من به وفا شهره در این شهر تو را بسته ی دام تو خلقی همه از دانه ی ماست دل درین سینه یکی ناله که میخواست نکرد وای بر حسرت جغدی که به ویرانه ی ماست گر نه فریاد غریبانه ی من رهبر اوست غم چه داند که در این شهر کجا خانه ی ماست زود باشد که جهانی همه از جان گذرند کز (سحاب) آفت جانها غم جانانه ی ماست سحاب اصفهانی