سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷: روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پر آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پر آب زانکه او را نیست بیداری و این را نیست خواب غیر یار دلستان من که جایش در دل است کس ندیدم خانه ی خود را چنین خواهد خراب نیستم آگه ز دل می دانم از خون کسی است دست سیمینی نگارین چهره زردی خضاب شاهد ما پرده بردارد زروی کار خلق گرز روی دل فریب خویش بردارد نقاب توبه از عشق جوانان در پیری نکرد ما و ترک عاشقی آنگاه در عهد شباب! گر نه جانی از چه در باز آمدن داری درنگ ورنه عمری از چه در رفتن چنین داری شتاب؟ کرده یار آهنگ رفتن با رقیب آمد به بزم در دلم از چیست تا در عین وصل این اضطراب؟ داشت با چشم (سحابش) چشم گریان نسبتی گر بجای قطره خون میریخت از چشم سحاب سحاب اصفهانی