سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲: گردون مباد آن که بیایی به خواب ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردون مباد آن که بیایی به خواب ما اول ربود خواب ز چشم پر آب ما نه از رموز عشق همین آگه است دل بس گنجها که هست نهان در خراب ما یا سوی بزم ماست روان یا به سوی غیر تا از کدام گشته فزون اضطراب ما چون بیندم به فکر امل عمر گویدم مشکل که با درنگ تو سازد شتاب ما در بزم عشق شاهد ما ساقی دل است کز خون خویش کرده به ساغر شراب ما کمتر ز ذره ای به نظر آید آفتاب آنجا که پرتوی فگند آفتاب ما دیدار او به جلوه زهر سوی بی حجاب مائیم آنچه پیش نظر شد حجاب ما نبود زمان روز حساب آنقدر (سحاب) تا کس رسد به جرم فزون از حساب ما سحاب اصفهانی