سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲: افزود جفای بت بیدادگرم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
افزود جفای بت بیدادگرم را زین به چه اثر بود دعای سحرم را؟ او از همه کس در طلب مژده مرگم من هر دم ازین شاد که پرسد خبرم را وقتی که ز کوی تو برد سیل سرشکم داند همه کس خاصیت چشم ترم را ذوقی ز اسیری بودم لیک نبندم بر دام تو دل تا نکنی بال و پرم را اذن نگهم جز به دم مرگ ندادی کردی نگه آنگه پس اول نظرم را گفتم: چه شود گر به عتابی بنوازیم گفتا: به عبث تلخ چه سازم شکرم را؟ شاید که سری در قدمش سایم ازین پس گر بخت کند خاک ره دوست سرم را خوانند (سحابم) ولی آن خشک نهالم کز من نرسد تربیتی برگ و برم را سحاب اصفهانی