سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸: مانند من سگی سر کوی حبیب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مانند من سگی سر کوی حبیب را باید کز آشنا نشناسد غریب را دردا که دلبری نبود جز تو تا به تو چندی کنم تلافی رشک رقیب را آنجا که زلف و روی تو باشد نهان کند از شرم برهمن بت و ترسا صلیب را تازین بهانه بازنگردد ز نیم ره آگه ز مردنم نکند کس طبیب را در این چمن دریغ که فرقی نمی کند از بانگ زاغ زمزمه ی عندلیب را آن به که حسرت تو بود چون شد از ازل حسرت نصیب این دل حسرت نصیب را گویا وفا به وعده کند کامشب اضطراب افزون زهر شبست دل ناشکیب را زاهد به ترک عشق فریبم نمیدهد گویا که دیده آن رخ زاهد فریب را دارد (سحاب) تا تن عریان چه جلوه سرو چون او رود بجلوه قد جامه زیب را سحاب اصفهانی