سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲: دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما حرفی که ناورد به زبان چیست؟ نام ما حاصل شود به نیم نگاه تو کام ما ای لطف ناتمام تو عیش تمام ما پرسید نام ما بت شیرین کلام ما گویی زدند سکه ی دولت به نام ما گفتم به دل که تا به که ئی بی قرار گفت: چندانکه هست در کف عشقش زمام ما هم گریه های ماست به جا در خیال وصل هم خنده ی فلک به خیالات خام ما در عهد نیست کس به جهان چون تو بی ثبات زآنسان که در وفا و ثبات و دوام ما گر دل نمی کشید چنین آه آتشین یا رب که می کشید ز چرخ انتقام ما؟ ما را به بزم خود به گمان رقیب خواند ما شادمان از این که کند احترام ما گفتم که با کس آن بت شیرین سخن (سحاب) گوید سخن نه اینکه جواب سلام ما سحاب اصفهانی