الهامی کرمانشاهی
غزل ها
شمارهٔ ۴: شب تنهایی ای دل هر که چون غم همدمی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب تنهایی ای دل هر که چون غم همدمی دارد چه غم او را که اندر خانه ی دل محرمی دارد بجز این زخم مرد افکن که من اندر جگر دارم هر آن زخمی که بینی در زمانه مرهمی دارد خوش آن روزی که چون دیوانگان از سنگ اطفالم به خون آلوده بر بینی که آن هم عالمی دارد فشاندم تخم مهرت را به کشت سینه ی محزون چه غم از خشک سالیها که چشمم شب نمی دارد اگر لعل لبت نبود نگین جم چرا دایم مسخّر ملک دلها را به حکم خاتمی دارد ندارد بیمی الهامی دگر از دوزخ هجران که در خلد وصال تو روان خرّمی دارد الهامی کرمانشاهی