کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو شمرش پیاده به هامون بدید
    بشد شاد و ازدل خروشی کشید
    برآورد او از گواژه زنان
    به مارد چنین گفت ای پهلوان
    چه آمد ترا دار و بردت چشد
    همان اسب هامون نوردت چه شد
    تو آنی که گفتی سرصد سپاه
    به زیر آورم چون شوم رزمخواه
    کنون از چه از نیزه ی یک سوار
    جدا ماندی از اسب آسیمه سار
    پیاده چه جویی دگرکارزار
    چه کردی درآندم که بودی سوار
    اگر می توانی بدین سوی پوی
    برآن رهنوردت زمانی بموی
    که ایدون از آن نیزه ی شصت بند
    بخوابد تنت درکنار سمند
    زبیغاره ی شمر شد پر ز شرم
    چکید از رخانش همی آب گرم
    به لشگر درش بود یک مادیان
    سبک پوتر از باره ی آسمان
    مرآن بادپا طاویه داشت نام
    بد از مجتبی (ع) سبط خیرالانام
    که او را از آن شه زروی نفاق
    به غارت ببردند اهل عراق
    خروشیدمارد سری پر زکین
    سوی بنده ی خویش وگفت این چنین
    که نسپرده ام تا ره هاویه
    بیاور به نزدیک من طاویه
    پرستنده آمد چو باد دمان
    بیاورد زی پهنه ی آن زمان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha