کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آفتاب فلک جاه امیرالامراء
    که توانش گل این نه چمن خضرا گفت
    باطن و ظاهرش از ماهی و موج است زبان
    تا تواند صفت گوهر او دریا گفت
    رخت هستی چو بهم بست ازین کهنه رباط
    راز با پردگیان ملاء اعلا گفت
    رفت چون او به جنان حور به گوش غلمان
    اینک آمد به سوی خلد چمن پیرا گفت
    کسوت ماتمی افکند ببر چرخ کبود
    پنجهٔ مهر بزد بر سر و واویلا گفت
    سال تاریخ وفاتش ز خرد می جستم
    ‏«با نبی حشر امیرالامراء بادا» گفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha