کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدان که در آدمی قوتها نهاده اند و هریکی را برای کاری آفریده اند و مقتضی طبع که وی را اندر آن لذت وی است. و لذت وی در مقتضی طبع وی است، چنان که قوت خشم را برای غلبه و انتقام آفریده است و لذتی وی در آن است. و قوت سمع و بصر و دیگر را بدین قیاس کن که این هر یکی لذتی دارد. و این لذات مختلف اند که لذت مباشرت مخالف لذت خشم راندن است و نیز تفاوت است در قوت، که بعضی قوی تر است که لذت چشم از صورتهای نیکو غالب تر است از لذت بینی از بویهای خوش.
    و در دل آدمی قوتی آفریده اند که آن را عقل گویند و نور گویند و آن را برای معرفت و علم چیزها آفریده اند که در خیال و حس نیاید و طبع وی نیز آن است و لذت وی در آن است. تا بدان بداند که این عالم آفریده است و وی را به مدبری حکیم و قادر حاجت است و همیشه به او قایم است. و همچنین صفات صانع و حکمت وی در آفرینش بداند. و این همه در حس و خیال نیاید، بلکه صنعتهای باریک بدین قوت بداند و استنباط کند، چون نهادن اصل سخن و نهادن کتابت و نهادن هندسه و علمای دیگر باریک. وی را در این همه لذت بود. تا اگر بر وی ثنا کنند به علم چیزی اندک و حقیر، شاد شود و اگر گویند نداند، رنجور شود که علم کمال خود شناسد.
    بلکه اگر بر سر شطرنج بنشیند وی را گویند که تعلیم مکن و با وی شرطها بسیار برود، طاقت آن ندارند، که از شادی و لذت آن مقدار علم خسیس بی طاقت بود و خواهد که بدان تفاخر کند و چگونه علم خوش نباشد و بدان تفاخر نکند؟
    و علم صفت حق تعالی است. و چه چیز باید نزدیک آدمی خوشتر از کمال وی؟ و چه کمال بود عظیم تر از کمالی که به صفت حق تعالی حاصل آید؟ پس بدین اصل بدانستی که در جمله دل را از معرفت لذتی است که چشم را و تن را در آن نصیب نباشد.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha