صلحی رود میان تموز و خزان چنانک
تا حشر دور چرخ نگرداندش تباه
در جمله خسروی است قزل ارسلان که عقل
از وی بدیگری نبرد راه اشتباه
کارت کزین دو فرقد و یک آفتاب باد
تا نفخ صور رسته ملک جهان سه ماه
این بدر خسروانه بماناد تا ابد
هم بر سرور جاهت و هم بر سریر جاه