کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای عکس رخ جان دهد آئینه دل را
    چون معجز عیسی!
    طوطی شده حیران سخن های تو جانا
    با آن لب گویا!
    تا با قد شمشاد گذشتی سوی گلشن
    قمری به فغان شد
    نرگس پی نظاره شود دیده سراپا
    از بهر تماشا
    از شرم جمال تو شده یوسف مصری
    در زاویه چاه
    سودای تو دارد به سر وامق و عذرا
    تنها نه زلیخا!
    پیراهن گل در چمن از شوق تو چاک است
    از فرقت رویت
    خون بسته دل غنچه ز لعل تو همانا
    چون باده به مینا!
    باد سحر از نکهت زلفت به گلستان
    آورد نسیمی
    سوسن به زبان طعنه زد آهوی خطا را
    زان رفت به صحرا
    خضر خط تو داده به ریحان ادب ناز
    از قاعده بو
    در کشور خوبی نبود لاله عذارا
    چون تو شه والا!
    تا لشکر حسن تو به تاراج ز هر سو
    آورد شبیخون
    چشم از پی جان بردن و رخ از پی یغما
    در ملک دل ما!
    طغرل به خیال سر زلف تو اسیر ا ست
    رستن نتواند
    زنجیر بود هر سو مو پای جنون را
    زان زلف مطرا!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha