گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید
هیچ در غنچه او بوی وفا کس نشمید
صبح آسایش او مطلع اندوه دمید
سحر از باد صبا صرصر بیداد وزید
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید
*****
بارها در دل من بود تمنای پسر
لطف سازد به من خسته خداوند اگر
آمد آخر ز کرم نخل مرادم به ثمر
ماند حسرت به دل و کرد ازین دار سفر
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید
*****
شیوه ابن خلیل ساخته خود قربان کرد
نقد جان ساخت گرو رو به سوی جانان کرد
اشک حسرت ز غمش بر رخ ما طوفان کرد
گلشنی را ز غمش بلبل خوش الحان کرد
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید
*****
موسم عیش و نشاط است و فرح شاد همه
یکسر از کلفت و اندوه و غم آزاد همه
رسته از جبر و ستم غصه و بیداد همه
کنده کوه الم و داد چو فرهاد همه!
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید
*****
یاد باد آنکه ز مینای طرب ساغر می
همچو خیام بنوشیدم ازان پی در پی
بود در محفل ما چنگ و رباب و دف و نی
کی زدم تکیه به کاوس کی و حاتم طی؟!
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید
*****
دوش افتاد مرا جانب میخانه گذر
خواستم از کف ساقی بستانم ساغر
داد آغاز مرا هاتف ایام قدر
که نه وقت طرب است گلشن تو ماند ز بر!
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید
*****
تا شدم دور ز شاهین معانی طغرل
ریخت در جام نشاطم بدل می حنظل
لطفی و عاصم و صهبا ز همه باد افضل
نظم هر یک بدهد نکهت عود و عنبر!
*****
روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید
من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید