بیامد ز میدان چو تیر از کمان
قلم خواست از ترک و قرطاس خواست
ز مشک سیه سوده انقاس خواست
بران کو جهان از نژندی بشست
شهنشاه تا جاودان زنده باد
بزرگان همه پیش او بنده باد
چو من بگذرم زین سپنجی سرای
همان کشور و تاج و گاه و سپاه
به ایران همی بود شنگل دو ماه
خود و نامداران فرخندهرای
که او بازگردد به هندوستان
ز چیزی که باشد به ایران زمین
ز تیغ و ز خود و کمر بیشمار
که آن را شمار و کرانه نبود
به اندازه یارانش را هم چنین
بیاراست اسپان به دیبای چین
گسی کردشان شاد و خشنود شاه
سه منزل همی راند با او به راه
نبد هم بدین هدیه همداستان