کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنان بد که از تازیان صدهزار

    نبرده سواران نیزه گزار

    برفتند و سالار ایشان شعیب

    یکی نامدار از نژاد قتیب

    جهاندار ایران سپاهی ببرد

    بگفتند کان را نشاید شمرد

    فراز آمدند آن دو لشکر بهم

    جهان شد ز پرخاشجویان دژم

    زمین آن سپه را همی برنتافت

    بران بوم کس جای رفتن نیافت

    ز باران ژویین و باران تیر

    زمین شد ز خون چون یکی آبگیر

    خروشی برآمد ز هر پهلوی

    تلی کشته دیدند بر هر سوی

    سه روز و سه شب زین نشان جنگ بود

    تو گفتی بریشان جهان تنگ بود

    چهارم عرب روی برگاشتند

    به شب دشت پیکار بگذاشتند

    شعیب اندران رزمگه کشته شد

    عرب را همه روز برگشته شد

    بسی اسپ تازی به زین خدنگ

    هم از نیزه و تیغ و خفتان جنگ

    ازان رفتگان ماند آنجا به جای

    به نزد جهاندار پور همای

    ببخشید چیزی که بد بر سپاه

    ز اسپ و ز رمح و ز تیغ و کلاه

    ز لشکر یکی مرزبان برگزید

    که گفتار ایشان بداند شنید

    فرستاد تا باژ خواهد ز دشت

    ازان سال و آن سال کاندر گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha