چنین داد پاسخ به کاووس کی
به هر سو که بنهند بر جنگ روی
نماند به سنگ اندرون رنگ و بوی
برآرم شما را سر از خواب خوش
ز پیلان جنگی هزار و دویست
که در بارگاه تو یک پیل نیست
از ایران برآرم یکی تیره خاک
عنان سوی سالار ایران شتافت
بیامد بگفت آنچ دید و شنید
چنین گفت کاو ز آسمان برترست
نه رای بلندش به زیر اندرست
جهان پیش چشمش نیرزد به چیز
جهاندار مر پهلوان را بخواند
همه گفت فرهاد با او براند
کزین ننگ بگذارم این انجمن
چو بشنید رستم چنین گفت باز
سخن برگشایم چو تیغ از نیام
یکی نامه باید چو برنده تیغ
شوم چون فرستادهای نزد اوی
به گفتار خون اندر آرم به جوی
به پاسخ چنین گفت کاووس شاه
که از تو فروزد نگین و کلاه
پیمبر تویی هم تو پیل دلیر
به هر کینه گه بر سرافراز شیر
چنین گفت کاین گفتن نابکار
نه خوب آید از مردم هوشیار
دهد کرگسان را به مغزت نوید