کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم بگذرد از من چو به من برگذری تو

    آن لحظه شوم شاد که در من نگری تو

    از نازکی پای تو ای یار دل من

    رنجه شود ار سوسن و نسرین سپری تو

    وین دیده روشن چو من از بهر تو خواهم

    خواهم که بدین دیده روشن گذری تو

    ای ناز جهان پیرهنی دوختی از ناز

    بیمست که این پرده رازم بدری تو

    از غایت خوبی که دگر چون تو نبینم

    گویم که همانا ز جهان دگری تو

    بخریده امت من به دل و جان و تو دانی

    شاید که دل و جان من از غم بخری تو

    ز اندازه همی بگذرد این رنج و تو از من

    چون بشنوی آن قصه بدان برگذری تو

    از خود خبرم نیست شب و روز ولیکن

    دارم خبر از تو که ز من بی خبری تو

    سرمایه این عمر سرست و جگر و دل

    رنج دل و خون جگر و درد سری تو

    چون زهر دهی پاسخ و چون شهد خورم من

    وین از تو نزیبد که به دولت شکری تو

    هر چند که کردی پسرا عیش مرا تلخ

    در جمله همی گویم شیرین پسری تو

    بیدادگری کم کن و اندیش که امروز

    در حضرت شاه ملک دادگری تو

    بیدادگران جان نبرند از تو و ترسم

    کز شاه چو بیداد کنی جان نبری تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha