به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

عنصری بلخی

عنصری بلخیرباعی هاشمارهٔ ۲۲: بت گونه از آن بت حصاری گیرد

1280عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بت گونه از آن بت حصاری گیرد

شب گونه از آن زلف بخاری گیرد

آن دل که بسش عزیز میداشتمی

کی دانستم ز من بخواری گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱: از مشک حصار گل خود روی که دید 2شمارهٔ ۲۲: بت گونه از آن بت حصاری گیرد 3شمارهٔ ۲۳: چون نار رخی از نور پر مایه که دید 4شمارهٔ ۲۴: رخسار ترا لاله و گل بار که داد 5شمارهٔ ۲۵: چون باد بر آن زلف عیبری گیرد 6شمارهٔ ۲۶: تا در دو جهان قضای معبود بود 7شمارهٔ ۲۷: شاه حبش است زلفت ای بدر منیر 8شمارهٔ ۲۸: ای سرو روان و بار آن سرو قمر 9شمارهٔ ۲۹: سیمین بر تو سنگ بپوشد بسمور 10شمارهٔ ۳۰: آمد بر من که ؟ یار . کی ؟ وقت سحر 11شمارهٔ ۳۱: ای شب نکنی اینهمه پرخاش که دوش 12شمارهٔ ۳۲: چون بگشائی بخنده آن چشمۀ نوش 13شمارهٔ ۳۳: خورشید خراسان و خدیو زابل 14شمارهٔ ۳۴: هم غالیه زلفینی و هم سیم اندام 15شمارهٔ ۳۵: سه چیز ببرد از سه چیز تو وصال 16شمارهٔ ۳۶: گفتم صنما پیشۀ تو ؟ گفت : ستم 17شمارهٔ ۳۷: خوش خو دارم بکار ، بدخو چکنم 18شمارهٔ ۳۸: بفروختمت سزد بجان باز خرم 19شمارهٔ ۳۹: ای دل ز وصال تو نشانی دارم 20شمارهٔ ۴۰: شبها چو ز روز وصل او یاد کنم 21شمارهٔ ۴۱: بر آتش هجر عمری ار بنشینم 22شمارهٔ ۴۲: ای دل چو بغمهای جهان درمانم 23شمارهٔ ۴۳: راز تو ز بیم خصم پنهان دارم 24شمارهٔ ۴۴: گفتم که چرا چو ابر خونبارانم 25شمارهٔ ۴۵: گفتم که چه نامی ای پسر ؟ گفتا : غم 26شمارهٔ ۴۶: من صورت تو بدیده اندر دارم 27شمارهٔ ۴۷: باید که تو اینقدر بدانی بیقین 28شمارهٔ ۴۸: دیدار بدل فروخت نفروخت گران 29شمارهٔ ۴۹: سیب و گل و سیم دارد آن دلبر من 30شمارهٔ ۵۰: در عشق تو پای کس ندارد جز من 31شمارهٔ ۵۱: بگرفت سر زلف تو رنگ از دل تو 32شمارهٔ ۵۲: آمد به سمرقند شه از رغم عدو 33شمارهٔ ۵۳: ای تیره شده آب بجوی تو ز تو 34شمارهٔ ۵۴: وز دست همی در گذرد کارم ازو 35شمارهٔ ۵۵: با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه 36شمارهٔ ۵۶: آیا که مرا تو دستگیری یا نه 37شمارهٔ ۵۷: چون مهره بروی تخته نردیم همه 38شمارهٔ ۵۸: گفتم چشمم کرد بزلف تو نگاه 39شمارهٔ ۵۹: از چهره و حسنشان همی تابد ماه 40شمارهٔ ۶۰: منگر تو بدو تا نشود دلت از راه 41شمارهٔ ۶۱: ای ماه بروی لاله رنگ آمده ای 42شمارهٔ ۶۲: ای روی تو چشم حسن را بینایی 43شمارهٔ ۶۳: رخ پاکتر از ضمیر صادق داری 44شمارهٔ ۶۴: گر زلف تو سال و ماه لرزان بودی 45شمارهٔ ۶۵: خوبی ز رخ تو بر گرفته است پری 46شمارهٔ ۶۶: ای کاش من آن دو زلف عنبر برمی 47شمارهٔ ۶۷: شمشاد قد و نوش لب و عاج بری 48شمارهٔ ۶۸: بر لاله ز مشگ زلف را گاه زدی 49شمارهٔ ۶۹: چون بر پائی بسرو سیمین مانی 50شمارهٔ ۷۰: بر شست دو زلف حلقه بست آوردی 51شمارهٔ ۷۱: بر زلف مگر تهمت ناحق داری 52شمارهٔ ۷۲: اندر شکن زلف مرا بشکستی 53شمارهٔ ۷۳: بر چهرۀ خوبت آفرین کرده کسی 54شمارهٔ ۷۴: فریاد کنم زان سر زلف تو بسی 55شمارهٔ ۷۵: ای رخ نه رخی ، که لالۀ سیرابی 56شمارهٔ ۷۶: گر زلف ترا رخ تو منزل نشدی 57شمارهٔ ۷۷: از حور بتی چون تو نزاید پسری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ