کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چو در دام عشق منظور است

    دیده را جرم نیست، معذور است

    ناظرم بر رخت به دیدهٔ جان

    گرچه از چشم ظاهرم دور است

    از شراب الست روز وصال

    جان مستم هنوز مخمور است

    دست از عاشقی نمی‌دارد

    دایم از یار اگرچه مهجور است

    جان آشفته بر رخت فاش است

    شعلهٔ نار پرتو نور است

    چشم مستت بلای عشاق است

    خاک پای تو تاج فغفور است

    حکم داری به هرچه فرمایی

    که عراقی مطیع و مامور است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha