کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رباعی شمارهٔ ۷۱۱

    آمد بر من قاصد آن سرو سهی

    آورد بهی تا نبود دست تهی

    من هم رخ خود بدان بهی مالیدم

    یعنی ز مرض نهاده‌ام رو به بهی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۲

    تا تو هوس خدای از سر ننهی

    در هر دو جهان نباشدت روی بهی

    ور زانکه به بندگی فرود آری سر

    ز اندیشهٔ این و آن بکلی برهی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۳

    دنیا راهی بهشت منزلگاهی

    این هر دو به نزد اهل معنی کاهی

    گر عاشق صادقی زهر دو بگذر

    تا دوست ترا به خود نماید راهی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۴

    ای دلبر عیسی نفس ترسایی

    خواهم که به پیش بنده بی ترس آیی

    گه اشک زدیدهٔ ترم خشک کنی

    گه بر لب خشک من لب تر سایی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۵

    پاکی و منزهی و بی همتایی

    کس را نرسد ملک بدین زیبایی

    خلقان همه خفته‌اند و درها بسته

    یا رب تو در لطف بما بگشایی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۶

    گفتم که کرایی تو بدین زیبایی

    گفتا خود را که من خودم یکتایی

    هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم

    هم آینه جمال و هم بینایی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۷

    بردارم دل گر از جهان فرمایی

    فرمان برم ار سود و زیان فرمایی

    بنشینم اگر بر سر آتش گویی

    برخیزم اگر از سر جان فرمایی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۸

    آنجا که ببایی نه پدیدی گویی

    آنجا که نبایی از زمین بر رویی

    عاشق کنی و مراد عاشق جویی

    اینت خوشی و ظریفی و نیکویی

    رباعی شمارهٔ ۷۱۹

    آیینه صفت بدست او نیکویی

    زین سوی نموده‌ای ولی زان سویی

    او دیده ترا که عین هستی تو اوست

    زانش تو ندیده‌ای که عکس اویی

    رباعی شمارهٔ ۷۲۰

    ای آنکه بر آرنده حاجات تویی

    هم کافل و کافی مهمات تویی

    سر دل خویش را چه گویم با تو

    چون عالم سر و الخفیات تویی

    رباعی شمارهٔ ۷۲۱

    ای آنکه گشایندهٔ هر بند تویی

    بیرون ز عبارت چه و چند تویی

    این دولت من بس که منم بندهٔ تو

    این عزت من بس که خداوند تویی

    رباعی شمارهٔ ۷۲۲

    سبحان الله بهر غمی یار تویی

    سبحان الله گشایش کار تویی

    سبحان الله به امر تو کن فیکون

    سبحان الله غفور و غفار تویی

    رباعی شمارهٔ ۷۲۳

    الله تویی وز دلم آگاه تویی

    درمانده منم دلیل هر راه تویی

    گر مورچه‌ای دم زند اندر تک چاه

    آگه ز دم مورچه در چاه تویی

    رباعی شمارهٔ ۷۲۴

    ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی

    وز دامن شب صبح نماینده تویی

    کار من بیچاره قوی بسته شده

    بگشای خدایا که گشاینده تویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha