روزی که پا به علم پر غم گذاشتیم
امید بر ذخیره در هم گماشتیم
آخر هر آنچه گشت فراهم گذاشتیم
رفتیم و هر چه بود به عالم گذاشتیم
*****
دنیا و محنتش همه با هم گذشتیم
*****
هرگز نداشتیم ز رفتن به خود گمان
بردیم رنجها ز پی گنج شایگان
و آنگه تمام را بنهادیم رایگان
قطع نظر ز حاصل ده روزه جهان
*****
این منزل خراب مسلم گذاشتیم
*****
شد صرف در هوا و هوس روزگار ما
غافل ز پیک مرگ که میآید از قفا
ناگه برید دست ز دامان مدعا
چرخ زمانه چون نکند با کسی وفا
*****
دست از شمار این درم کم گذاشتیم
*****
کشتیم هر چه تخم در این دشت هولناک
آخر ثمر نداشت به جز میوه هلاک
رفتیم با دلی ز غم دهر چاک چاک
در غم سفید کرده کشیدیم زیر خاک
*****
موی سیاه را که به ماتم گذاشتیم
*****
نشگفت خاطر از هوس بوستان و باغ
ما را ز کیف جام جهان تر نشد دماغ
گفتی که با دبود اجل و عمر ما چراغ
ما مرد دل شکسته و چندین هزار داغ
*****
جام صفا در انجمن جم گذاشتیم
*****
اندام ما ندیده به خود برگ خرمی
نشنیده زخم سینه و در بوی مرهمی
(صامت) چون این بود ثمر عمر آدمی
بردیم چون فغان از این انجمن غمی
*****
عیش جهان به مردم بیغم گذاشتیم