کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو تو به ما نرسیدی تو را ز ما چه خبر

    ولی ندیده کسی را ز اولیا چه خبر

    مرو به خود به خود آ تا خدای خود بینی

    بیا بگو که تو را از خود و خدا چه خبر

    چو تو به عرش نرفتی چه دانی از معراج

    چو تو خدای ندیدی ز مصطفی چه خبر

    توئی که بر لب دریای جسم معتکفی

    تو را ز حال کما هی جان ما چه خبر

    بلای لا نکشیدی ز عشق بالایش

    تو را ز قامت و بالای آن بلا چه خبر

    تو را چو برگ و نوائی ز عشق حاصل نیست

    تو را ز برگ و نواهای باصفا چه خبر

    چه از کدورت نفسی نکرده ای گذری

    تو را ز صوفی صافی با صفا چه خبر

    تو بستهٔ زر و زن گشته ای و کشتهٔ آن

    تو را ز مردی مردان پارسا چه خبر

    منم ز جام الست و می بلی سرمست

    تو را چه نیست نصیبی از آن بلی چه خبر

    تو در خماری و میخانه را نمی جوئی

    تو را ز مستی مستان آن سرا چه خبر

    هزار چشمه آب حیات در نظر است

    تو را که دیده نباشد ز چشمه ها چه خبر

    برآ به دار فنا تا بقای ما بینی

    فنا ندیده چو منصورت از بقا چه خبر

    تو را چو درد دلی نیست ای برادر من

    ز دردمندی رنجور بی دوا چه خبر

    به کنج زاویهٔ عشق منزوی نشدی

    ز شوق سلطنت و ذوق انزوا چه خبر

    چو تو عزیز و زلیخای خود نمی دانی

    ز حسن یوسف مصری جانفزا چه خبر

    به شش جهات فرومانده ای به یک دو سه چیز

    تو را ز عالم بی حد و منتها چه خبر

    چو تو به عشق نگشتی ز خویش بیگانه

    تو را ز دولت عشاق آشنا چه خبر

    نرفته ای تو بشرق و نیامدی از غرب

    تو را ز عرش و ز رحمن و استوا چه خبر

    ز حال سید ما گر خبر نمی داری

    عجب مدار گدا را ز پادشا چه خبر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha