کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنیدم که یحیی بن برمک پگاه

    به بغداد می دید عرض سپاه

    جوانی بدید از هژبران جنگ

    که بربسته بر خنگ، چرم پلنگ

    زخامی بدان شیوه مشعوف بود

    نمایش کنان جلوه ای می نمود

    ز وضعش برآشفت و دیدش شگفت

    دل پخه مغزش، رمیدن گرفت

    بگفتا بگویید این خام را

    نسنجیده نیرنگ ایّام را

    ز خامی چه نازی به این پاره پوست؟

    اگر پوست از مغز دانی نکوست

    نهشتند این بر پلنگ درشت

    چه سان اشهبت را بماند به پشت؟

    چنین است رسم خسیسان دهر

    که از کمتر از خویش گیرند بهر

    شریفی بباید که از کاینات

    فشاند چو ما دامن التفات

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha