کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی از اهل ورع، گاوی را

    جانب مسجد آدینه بخواند

    که بیا همره من تا مسجد

    گاو از دعوت عابد درماند

    گفت با خود که شگفتی ست شگرف

    هیچ عاقل سخن این گونه نراند

    سنّت و فرض، به من فرمان نیست

    گهر ذکر نیارم افشاند

    نتوانم که دهم بانگ نماز

    می نیارم ورقی قرآن خواند

    نه امامت، نه خطابت دانم

    سخن از وعظ، نیارم شنواند

    گاو را هیچکس از مسجدیان

    نه به منبر، نه به محراب نشاند

    از پی دعوتم این مرد خدای

    بی سبب نیست که این مژده رساند

    آب از چاه کشیدن دانم

    زیر این بارگران باید ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha