کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هفته‌ها کردیم ماه و سالها کردیم پار

    نور بودیم و شدیم از کار ناهنجار نار

    یافتیم ار یک گهر، همسنگ شد با صد خزف

    داشتیم ار یک هنر، بودش قرین هفتاد عار

    گاه سلخ و غره بشمردیم و گاهی روز و شب

    کاش میکردیم عمر رفته را روزی شمار

    شمع جان پاک را اندر مغاک افروختیم

    خانه روشن گشت، اما خانهٔ دل ماند تار

    صد حقیقت را بکشتیم از برای یک هوس

    از پی یک سیب بشکستیم صدها شاخسار

    دام تزویری که گستردیم بهر صید خلق

    کرد ما را پایبند و خود شدیم آخر شکار

    تا بپرد، سوزدش ایام و خاکستر کند

    هر که را پروانه آسانیست پروای شرار

    دام در ره نه هوی را تا نیفتادی بدام

    سنگ بر سر زن هوس را تا نگشتی سنگسار

    نوگلی پژمرده از گلبن بخاک افتاد و گفت

    خوار شد چون من هر آنکو همنشینش بود خار

    کار هستی گاه بردن شد زمانی باختن

    گه بپیچانند گوشت، گه دهندت گوشوار

    تا کنی محکم حصار جسم، فرسود است جان

    تا بتابی نخ برای پود، پوسیداست تار

    سالها شاگردی عجب و هوی کردی بشوق

    هیچ دانستی در این مکتب که بود آموزگار

    ره نمودند و نرفتی هیچگه جز راه کج

    پند گفتند و نپذرفتی یکی را از هزار

    جهل و حرص و خودپسندی دشمن آسایشند

    زینهار از دشمنان دوست صورت، زینهار

    از شبانی تن مزن تا گرگ ماند ناشتا

    زندگانی نیک کن تا دیو گردد شرمسار

    باغبان خسته چون هنگام حاصل شد غنود

    میوه‌ها بردند دزدان زین درخت میوه‌دار

    ما درین گلزار کشتیم این مبارک سرو را

    تا که گردد باغبان و تا که باشد آبیار

    رهنمای راه معنی جز چراغ عقل نیست

    کوش، پروین، تا به تاریکی نباشی رهسپار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha