کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پدر گفت فرزند برنای من

    امیری تو در پارس برجای من

    تو دیندار باش و بی آزار باش

    امیری تو پیوسته هشیار باش

    بدان تو خدا را یکی بنده ای

    همی بنده ای هم پرستنده ای

    هرا پاک بشنید چون این خبر

    بشد شادمان گفت کین پسر

    بگیرم از این شاه آژید هاک

    که افکند او نوجوانم بخاک

    نهانی پیامی بکورش بداد

    بگفتا چه داری دل خویش شاد

    چرا نیستی فکر کین خواستن

    نکوشی پی لشکر آراستن

    ندانی ترا کشت آژید هاک

    ولی خواست ایزد نگشتی هلاک

    همان مادرت زار و بیچاره بود

    رشوی وز فرزند آواره بود

    منم با تو همرا اندر خفا

    پی داد خواهیت دارم وفا

    چو بشنید کورش دلش گرم شد

    دلش بر فسون های او نرم شد

    دلش بر جوان هرا پاک سوخت

    که از آتش کورش آن بچه سوخت

    جوابش چنین داد دل شاد دار

    تن از رنج و غم یکسر آزاد دار

    ببندم کمر بهر این کین و داد

    ستانم ز شاه و امیران ماد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha