به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد
خط آمد وکنارهٔ ماهش سیاه کرد
آن خط مشک بوی که بر عارضش دمید
بر گل سپاه مورچه گویی که راه کرد
چیره شدیم ما به گنه بر به عشق از آنک
صد ره به عجز توبهٔ ما را تباهکرد
وز توبه برکنار فتادیم از آنکه او
رخسارگان چو توبهٔ ما را سیاه کرد
بنمود بامداد زخرگاه روی خویش
خیره بماند هرکه به رویش نگاه کرد
بس طبع را که چشم نژندش نژند کرد
بس پشت را که زلف دوتاهش دو تاه کرد
زان پیش کافتاب برآورد سر زکوه
چون آفتاب روی به ایوان شاه کرد
شاه بزرگوار ملکسنجر آنکه بخت
او را سزای مملکت و تاج وگاه کرد
خواند خلیفه ناصر دینش زبهر آنک
هر جاکه رفت نصرت دین اِلهکرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.