به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آهوی چشم تو نازم که چو نخجیر کند
شیر را گیرد و در زلف تو، بزنجیر کند
تکیه بر گوشهٔ ابرو زده چشمت، آری
ترک، چون مست شود، دست به شمشیر کند
بی سبب خون من آن ابروی پیوسته نریخت
رنگ را خواست که پاک از دم شمشیر کند
دیدهام خواب پریشانی و، هر کس شنود
بر سر زلف پریشان تو، تعبیر کند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.