به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گفت چون اسکندر آن صاحب قبول
خواستی جایی فرستادن رسول
چون رسد آخر خود آن شاه جهان
جامه پوشیدی و خود رفتی نهان
پس بگفتی آنچ کس نشنوده است
گفتی اسکندر چنین فرموده است
در همه عالم نمیدانست کس
کین رسول اسکندر است آنجا و بس
هیچ کس چون چشم اسکندر نداشت
گرچه گفت اسکندر و باور نداشت
هست راهی سوی هر دل شاه را
لیک ره نبود دل گم راه را
گر برون حجره شد بیگانه بود
غم مخور خوردی درون هم خانه بود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.