کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده‌ور مردی به دریا شد فرود

    گفت ای دریا چرا داری کبود

    جامهٔ ماتم چرا پوشیده‌ای

    نیست هیچ آتش، چرا جوشیده‌ای

    داد دریا آن نکو دل را جواب

    کز فراق دوست دارم اضطراب

    چون ز نامردی نیم من مرد او

    جامه نیلی کرده‌ام از درد او

    خشک لب بنشسته‌ام مدهوش من

    زآتش عشق آب من شد جوش زن

    گر بیابم قطره‌ای از کوثرش

    زندهٔ جاوید گردم بر درش

    ورنه چون من صد هزاران خشک لب

    می‌بمیرد در ره او روز و شب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha