به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مگر یک روز در بازارِ بغداد
بغایت آتشی سوزنده افتاد
فغان برخاست از مردم بیکبار
وزان آتش قیامت شد پدیدار
بره در پیر زالی مبتلائی
عصا در درست میآمد ز جائی
کسی گفتش مرو دیوانهٔ تو
که افتاد آتشی در خانهٔ تو
زنش گفتا توئی دیوانه تن زن
که حق هرگز نسوزد خانهٔ من
بآخر چون بسوخت آتش جهانی
نبود آن زال را ز آتش زیانی
بدو گفتند هان ای زالِ دمساز
بگو کز چه بدانستی چنین راز
چنین گفت آنگه آن زال فروتن
که یا خانه بسوزد یا دل من
چو سوخت از غم دل دیوانهٔ را
نخواهد سوخت آخر خانهٔ را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.