به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مگر بیهوده هان ای موش خاموش
چو افتادی در آتش در همی جوش
خلاف شرع و دین کردی شدی مست
اگر خونت بریزم جای آن هست
مرا استاد پندی داد نیکو
کز آن پند آمدم فرخنده مه رو
مرا گفتا که تو بیرون مبر سر
اگر فیلی و خصم از پشه کمتر
مشو ایمن که کم یا بیش گردد
زنیش او ترا دل ریش گردد
مشو از فکر او ایمن که ناگاه
در اندازد ترا از مکر در چاه
نکردم پند استادان فراموش
مرا آن پند شد چون حلقه در گوش
ببر از من امید رستگاری
بجز مردن دگر کاری نداری
نخواهی رستگار آمد ز دستم
که بسیاری کمین تو نشستم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.