کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدان دیوانه گفت آن مرد مؤمن

    که هر کو شد بکعبه گشت ایمن

    فراوان تن زد آن دیوانه در راه

    که تا در مکه آمد پیش درگاه

    هنوز از کعبه پای او بدر بود

    که بربودند دستارش ز سر زود

    یکی اعرابی را دید بی نور

    که دستارش بتک می‌برد از دور

    زفان بگشاد آن مجنون بگفتار

    که اینک ایمنی آمد پدیدار

    چو دستارم ز سر بردند بر در

    میان خانه خود کی ماندم سر

    نشان ایمنی بر سر پدیدست

    بخانه چون روم بر در پدیدست

    ولی جایی که صد سر گوی راهست

    چه جای امن دستار و کلاه است

    هزاران سر برین در ذره‌ای نیست

    هزاران بحر اینجا قطره‌ای نیست

    هزاران جان نثار افتد بر آن سر

    که بربایند دستارش بر آن در

    تو تا بیرون نیایی از سرو پوست

    نیابی ایمنی بر درگه دوست

    ز تو تاهست باقی یک سر موی

    یقین می‌دان که نبود ایمنی روی

    نشان امن این ره بی شک اینست

    شب معراج واترک نفسک اینست

    اگر پیدا شوی حیران بمانی

    وگر پنهان شوی پنهان بمانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha