کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کری بر ره بخفت از خرده دانی

    که تا وقتی درآید کاروانی

    درآمد کاروان و رفت چون دود

    کجا آن خفتهٔ کر را خبر بود

    چو شد بیدار خواب از دیدگان رفت

    بدو گفتند ای کر کاروان رفت

    چرا خفتی که کرد آخر چنین خواب

    که بگذشتند هم راهان و اصحاب

    ندانم تا چه خوابت دید ایام

    که خوش در خواب کردت تا سرانجام

    کر آن بشنود گفت آشفته بودم

    که هم کر بودم و هم خفته بودم

    دریغا چون شدم از خواب بیدار

    نمی‌یابم ز یک هم راه آثار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha