بعد از این جوهر ندیدم از صفا
من نوشتم سر بی سر نامه را
سر بی سر نامه را کردم عیان
این زمان جویم نخواهد شد روان
فارغم از خوف و شادی و ز غم
در لقای حق به حق باقی کنم
من باسرار آورم این جسم را
پس به گفتار آورم این رسم را
اسم اعظم گشت در دین دوخته
جسم خود را در ره حق باختم
سر معنی را به جان بشناختم
طاهرین و باطنین من بودهام
فارغم از کبر وکینه وز هوا
عاشقان را در جهان شیدا کنم