کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کرد پیغامبر مگر روزی گذر

    ناودانی گل همی در زد عمر

    در گذشت ازوی نکرد او را سلام

    از پسش حالی عمر برداشت گام

    گفت آخر یا رسول اللّه چه بود

    کز عمر می بر شکستی زود زود

    گفت گشتی از عمارت غرهٔ

    تو بمرگ ایماننداری ذرهٔ

    تو بلاشک بیخ جانت میزنی

    گر گلی بر ناودانت میزنی

    هرکرا در گور باید گشت خاک

    گل کند آخر نترسد از هلاک

    از جهان بیرون همی باید شدن

    زیر خاک و خون همی باید شدن

    تانگردی پایمال خاک و خون

    کی رود سرگشتگیت از سر برون

    گر درختی گردد این هر ذره خاک

    بر دهد هر ذرهٔ صد جان پاک

    کس چه داند تا چه جانهای شگرف

    غوطه خوردست اندرین دریای ژرف

    کس چه داند تا چه دلهای عزیز

    خون شدست و خون شود آن تو نیز

    کس چه داند تا چه قالبهای پاک

    در میان خون فرو شد زیر خاک

    در دوعالم نیست حاصل جز دریغ

    هیچکس را نیست در دل جز دریغ

    در سرائی چون توان بنشست راست

    کز سر آن زود برخواهیم خاست

    کار عالم جز طلسم و پیچ نیست

    جز خرابی در خرابی هیچ نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha