کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز بر جانم فراقت پادشاهی می کند

    وانچ در عالم کشی کرد از تباهی می کند

    شهر صبرم تا سپاه هجر تو غارت زدند

    با من آن کردی که با شهری سپاهی می کند

    بی گناهم کشت عشقت وای اگر بودی گناه!

    حال چون بودی چو این در بی گناهی می کند؟

    چشم تو دعوی خونم کرد و ابرو شد گواه

    کژ چرا شد گرنه میلی در گواهی می کند

    در غمم گفتی:"صبوری کن!"بلی،شاید کنم

    هیچ جایی صبر اگر بی اب ماهی می کند

    بر ظهیر این غصه کمتر نه که طبع او ز نظم

    بر سپهر مهر مدح شاه ماهی می کند

    شهریار شیر کینه نصرت دین بیشکین

    آنک شمشیرش ز شیران کینه خواهی می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha