کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حق به عزرائیل می‌گفت ای نقیب

    بر کی رحم آمد ترا از هر کئیب

    گفت بر جمله دلم سوزد به درد

    لیک ترسم امر را اهمال کرد

    تا بگویم کاشکی یزدان مرا

    در عوض قربان کند بهر فتی

    گفت بر کی بیشتر رحم آمدت

    از کی دل پر سوز و بریان‌تر شدت

    گفت روزی کشتیی بر موج تیز

    من شکستم ز امر تا شد ریز ریز

    پس بگفتی قبض کن جان همه

    جز زنی و غیر طفلی زان رمه

    هر دو بر یک تخته‌ای در ماندند

    تخته را آن موج‌ها می‌راندند

    باز گفتی جان مادر قبض کن

    طفل را بگذار تنها ز امر کن

    چون ز مادر بسکلیدم طفل را

    خود تو می‌دانی چه تلخ آمد مرا

    بس بدیدم دود ماتم‌های زفت

    تلخی آن طفل از فکرم نرفت

    گفت حق آن طفل را از فضل خویش

    موج را گفتم فکن در بیشه‌ایش

    بیشه‌ای پر سوسن و ریحان و گل

    پر درخت میوه‌دار خوش‌اکل

    چشمه‌های آب شیرین زلال

    پروریدم طفل را با صد دلال

    صد هزاران مرغ مطرب خوش‌صدا

    اندر آن روضه فکنده صد نوا

    پسترش کردم ز برگ نسترن

    کرده او را آمن از صدمهٔ فتن

    گفته من خورشید را کو را مگز

    باد را گفته برو آهسته وز

    ابر را گفته برو باران مریز

    برق را گفته برو مگرای تیز

    زین چمن ای دی مبران اعتدال

    پنجه ای بهمن برین روضه ممال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha