کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    آن شنیدی گفت پیری با پسر

    کای پسر از کاردنیا الحذر

    خدمت یزدان خود کن روز و شب

    تا شود از خار تو پیدا رطب

    آینهٔ جان را مصفا کن بذکر

    کلّ مصنوعات را می‌بین بفکر

    در طریقت چون زدی دم ای فقیر

    هر که را بینی فتاده دستگیر

    گریه و زاری مکن بر مردگان

    کین گناهست نزد حق ای کاردان

    گر توانی بهر ایشان خیر کن

    اندرین معنی که گفتم سیر کن

    بوستان و گلستان را گل نماند

    این همه ازوی بماند و او نماند

    عمر اصحاب عزا بسیار باد

    خاطر غمخوارگانش شاد باد

    این بگفت آمد بزیر از شاخسار

    نزد بلبل شد گرفتش در کنار

    دل دهی دادش که مگری بیش ازین

    او برحمت باد از جان آفرین

    هر که آنجا بود از پیر و جوان

    هر کسی گشتند از سوئی روان

    ماند بلبل با دلی پر داغ و درد

    روز چندی ناله و فریاد کرد

    در فراق یار خود جان را بداد

    رفت سوی عالم معنی چو باد

    ما دگر خواهیم رفت از این جهان

    کس نماند در زمانه جاودان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha