به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
امر معروف خصلتی است شریف
لیک از مشفق نظیف لطیف
صفت آنکه سالک راه است
«فبما رحمة من الله» است
جست و جوی بدی ز بی خردی است
بدگمانی بدان که اصل بدی است
ای که از عیب دیگران پرسی
تو مگر از خدا نمیترسی
تا کنی زهد خویش را مشهور
که توئی فاسق و منم مستور
خود ندانی که فسق خودبینی است
غیر از آن هرچه هست مسکینی است
ختم ابلیس و حال آدم بین
زان دو یک بهر خویشتن بگزین
تو اگر گرد خود براندازی
بر پی کار، خانه پردازی
دیگر از دیگران نیاری یاد
جز به نیکی مکن که نیکت باد
فسق بگذشته را مکن غیبت
که بود بدگمانی و ریبت
اگر او را به دل پشیمانی
شده باشد از آنچه میدانی
او بود تایب و حبیب اللّه
تو بداندیش فاسق و گمراه
گر ندیدی به چشم باز مجوی
ور بدیدی به چشم باز مگوی
عیب مردم اگر فراپوشی
رو فراپوش ورنه خاموشی
گر بپوشی به لطف عیب کسان
هیچ مأخوذ حق شوی تو بدان؟
امر معروف آنچه خاصۀ ماست
نیک خواهی و ناصحی و دعاست
باقی آن کس که حکم میراند
حاکم است او چو کرد او داند
باز پرسند از یکایک مرد
من ندانم که او چه خواهد کرد
جنس با جنس خویش گردد یار
خاص را خود به امر عام چه کار
بر من آن نیست من چه میدانم
کشتییی را به خشک میرانم
مرد باید که خوش منش باشد
فارغ از جور و سرزنش باشد
گفته «المؤمن آلف مألوف»
تو شدستی به ضدّ آن موصوف
چند از این فتنه و خصومت تو
نه تو رستی و نه حکومت تو
خیره جنگی خری به صد دینار
تا دلی را کنی به رنج افکار
این همه نخوت و خصومت و جنگ
بهرنام است و شهرت ای همه ننگ
هر بدی کان ز دیگران دانی
به حقیقت توئی اگر دانی
تا تو بینی ز زید و عمر بدی
همچو طفل سفیه سایه زدی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.