در صفحه پنجم آخرین شماره قرن بیستم عکس تابوتی را نشان می دهد که عده ای از آن مشایعت می نمایند. مرغان لاشخور سر تابوت در پروازند و پائین عکس چنین نوشته شده «جنازه مرحوم جمهوری قلابی » سپس این اشعار به چاپ رسیده است:
آه که جمهوری ما شد فنا
پیرهن لاشخوران شد قبا
*****
شد فکلم چرک و کتم شد کثیف
مشت جماعت کلهم کرده قیف
«ژندره » شد این کراوات ظریف
(نم دو دیو) زین حرکات عفیف
*****
گشته طرف، ملت جاهل به ما
آه که جمهوری ما شد فنا
*****
بیرق جمهوری اگر شد نگون
جان وی از پیری او شد برون
غصه نخور می زنم «انژکسیون »
زنده شود لیک به حال جنون
*****
بام زند بر سر خلق خدا
آه که جمهوری ما شد فنا
*****
من که یکی فعله ام، ای کردگار
صحبت جمهور، مرا کرده خوار
شد شب عیدی، جگرم داغدار
طفلک من، مانده به زیر آوار
*****
در جلو حمله قزاق ها
شکر که جمهوریتان شد فنا
*****
بیرق قرمز جگرم کرد خون
رفت جگرگوشه ز دستم برون
دولت ما گشته دچار جنون
شکر که آخر علمش شد نگون
*****
بس که نمودند خلایق دعا
شکر که جمهوریتان شد فنا
*****
من که یکی لشخور آزاده ام
بهر فروش وطن، آماده ام
لنگ بود امشبه، عراده ام
در پی این تازه لش افتاده ام
*****
تا بکنم لقمهای از آن جدا
آه که جمهوری ما شد فنا
*****
«جغدکی » آنجا سر تابوت بود
از سخن لشخوره، مبهوت بود
نوحه کنان در طلب قوت بود
عاشق سرداری ماهوت بود
*****
بال به هم برزد و گفت ای خدا
آه که جمهوری ما شد فنا
*****
لاشخوران جانب لش پر زدند
از غم این فاجعه بر سر زدند
بر سر و بر سینه مکرر زدند
چنگ به تابوت پر از زر زدند
*****
سهم ربودند از آن سکه ها
آه که جمهوری ما شد فنا
*****
یک سگ بیچاره، عقب مانده بود
دیر ترک نوحه خود خوانده بود
زوزه کنان در پی لش رانده بود
بوی لشش معده گدازنده بود
*****
هو زدی اندر پی شاه و گدا
آه که جمهوری ما شد فنا
*****
دید یکی زارعک لخت عور
لش کشی لاشخوران را ز دور
گفت که ای مست شراب غرور
حسرت جمهور ببر سوی گور
*****
آه یتیمان فقیر از قفا
شکر که جمهوریتان شد فنا