ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید
ردیف آن رافی الفور لفظ بار کنند
برای آنکه چو کاری بدستشان افتاد
بر آن سرند که تا با خویش بار کنند
پیاده های سپاهی به شهر ماهر یک
به یک کر شمه همی کار صد سوار کنند
برای بردن اسب و درشکۀ مردم
بیا ببین که چه جفت و کلک سوار کنند
به جای ان که نشینند و حرف شعر زنند
جه خوش بو که نشینند و فکر کار کنند
در ان محیط که با قیست نام خواجه وشیخ
چگونه اهل ادب بر من افتخار کنند
سخن سرایی را در دولت ذکا الملک
همه با ایر بیکاره واگذار کنند