کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد فصل بهار و گُل صلا داد

    بر چهرۀ خوب خود صفا داد

    باد سحری ز آشنایی

    پیغام وفا به آشنا داد

    بلبل ز فراق چند ماهه

    باز آمد و شرح ماجرا داد

    *****

    افسوس که جای تُست خالی

    ای خانم درة المعالی

    *****

    آوخ که بهار ما خزان شد

    آن روی چو گُل ز ما نهان شد

    از چشمۀ چشم ما روان شد

    خوناب جگر ز فُرقتِ تو

    در باغ نصیب ما فَغان شد

    بلبل صفت از فراق رویَت

    *****

    افسوس که جای تُست خالی

    ای خانم درة المعالی

    *****

    گرییم ز درد اشتیاقت

    سوزیم در آتش فراقت

    بینیم ز دوستان چو طاقت

    جفت المیم و یار اندوه

    آییم چو بی تو در وثاقت

    گوییم ز روی درد و حسرت

    *****

    افسوس که جای تست خالی

    ای خانم درة المعالی

    *****

    از ما چه خلاف دیده بودی

    کاین گونه مفار نمودی

    رفتی و ز دست ما ربودی

    سر رشتۀ اتحاد ما را

    در خاک سیه چرا غنودی

    جای تو به روی چشم ما بود

    *****

    افسوس که جای تست خالی

    ای خانم درة المعالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha