کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زمین عفو کسی بوسه میزند گنهم
    که سیل سیل کرم زان تراب می‌جوشد
    چمن طراز وفا میرزا غیاث‌الدین
    که دولتش ز عنان و رکاب می‌جوشد
    ندانم این چه لقب بود لیک می‌بینم
    که از ضمیر و زبان آفتاب می‌جوشد
    ترا دلیل بلنداختری همین کافی‌ست
    که از انامل تو فتح باب می‌جوشد
    در ترا خلف کعبه خواندم و خجلم
    که کعبه را نه جباه از جناب می‌جوشد
    بهار خلق ترا چون ستایم از نفسم
    چمن چمن گل معجز نقاب می‌جوشد
    وگر ز روی تو روشن کنم چراغ ثنا
    عرق ز ناصیه آفتاب می‌جوشد
    کند چو طره پریشان سواد توقیعت
    ز رشته‌های خرد پیچ و تاب می‌جوشد
    شود ز مژده ناسور زخم ما مدهوش
    که از زمین و زمان مشک ناب می‌جوشد
    فسون خلق تو بر افعی قلم خواندم
    که جای زهر ز کامش گلاب می‌جوشد
    وگرنه زهر فشانیست کز بن دندان
    همیشه بیهده زهر عتاب می‌جوشد
    لب عتاب تو آنجا که در سوال آید
    نمک ز سینه ریش جواب می‌جوشد
    وگرز لطف شوی گل‌فشان شهیدان را
    شکر ز گوش ز فیض خطاب می‌جوشد
    صفا سرشتا صافی دلا خداوندا
    چه شد که طبع تو از انقلاب می‌جوشد
    چه شد چه شد که به یاد گلوی تشنه لبان
    ز کام تیغ تو خونین لعاب می‌جوشد
    سبک عنانی جنگ و گران رکابی صلح
    دو چشمه‌اند کزیشان دو آب می‌جوشد
    ازین ز سینه دریا سراب می‌روید
    وز آن ز کوثر رحمت عذاب می‌جوشد
    به راه عذر سبک پویه چون شود خردم
    روان ز هر بن مو اضطراب می‌جوشد
    گران رکابی صلحت چویاد می‌آرم
    سکون ز سعی و درنگ از شتاب می‌جوشد
    درین دو روز که شد تنگ خلق مرحمتت
    تنم ز غصه چو خون کباب می‌جوشد
    ز دیده اشک به صد در د و داغ می‌روید
    ز سینه آه به صد پیچ و تاب می‌جوشد
    ز تشنگی جگرم می‌مکید شعله کنون
    هزار چشمه خون ز آن سراب می‌جوشد
    مران سمند تلافی به روی تربت من
    که غصه تا به عنان و رکاب می‌جوشد
    تو گر خطاب کنی با دو چشم گریان کن
    کزین دو چشمه زلال جواب می‌جوشد
    وگرنه ناطقه خشک لب کجا و جواب
    کزان سراب همه موج ناب می‌جوشد
    نگویمت که مرا آرزوی پا‌بوس است
    کزین کتان هوس ماهتاب می‌جوشد
    ولیک غنچه فکرم ز شاخسار ضمیر
    همه به شکل هلال رکاب می‌جوشد
    به لطف گو که از و آستین‌فشان مگذر
    ز پای تا سرت ار اجتناب می‌جوشد
    به عفو گو که نظر زان گناهکار مپوش
    گرت زهر مژه طوفان خواب می‌جوشد
    همیشه تا که زلال نظام و درد خلل
    ز چشمه‌سار خطا و صواب می‌جوشد
    نظام عافیتت باد از خلل خالی
    که آب هشت چمن زین سحاب می‌جوشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha