کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صمصامک از هجایم در شهر کاغ کرد
    گوئی که ارسکوره . . . هی خورده راغ کرد
    مالیخ کاس پخته به اندر دماغ خورد
    زان کاج بار خود را گنده دماغ کرد
    اندر پلاس گوشه صیاد ساده گیر
    روئی چو مرغ مرده و گردن چو زاغ کرد
    از کاخ خوردن آنیگ بیحمیت جهود
    بی دوک پنبه کردن خود را بداغ کرد
    از چشم ساده گوشه پالیزبان شبی
    صمصام را به . . . ار و دگر روز لاغ کرد
    چون ساره ای نیافت میجنبید آتشین
    آمد پنیره بار و همه ساره کاغ کرد
    صدر بزرگوار چو آن ظلم او بدید
    زن را بگوشه . . . اد و دلش با فراغ کرد
    صدر جهانیان که جهان را زشعر غم
    ران عدوش را چو سر کره داغ کرد
    با او چراغ دولت خصمش نداد نور
    کان خام پوستین بلب اندر چراغ کرد
    بادا با کله خر کله عدوش
    اندر میان باغ که گیتی چو باغ کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha