کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چرا کند بسر زلفک تو گل سپری
    چو کرد بایدش از باد پیش گل سپری
    ز بوی زلف تو و رنگ و بوی گل پسرا
    شگفت نیست که گردند مشک و گل سپری
    گل رخ تو ندانم چرا همی سازد
    بگرد ماه بر از مشک ناب حلقه گری
    که تا به بینم زلف تو و بگریم زه
    بدین شکنج پذیری بد است و حلقه وری
    چه وقت بوسه دهم بر گل دو عارض تو
    گرفته حلقه زلف تو لاله برگ طری
    مرا چه زهره و یارای این سخن باشد
    گزاف لافی گفتم بدین گشاده دری
    چرا پسند ندارم ز لعب زلف و رخت
    غزل سرائی بر هر دوان بلفظ دری
    ز بس عزیزی و بی باکی ای پسر گویم
    بجان بنده یا بجان بنده دری
    هزار بار بگویم که راز عشق ترا
    نهان کنم نکنم بیدلی و پرده دری
    چو بیدلان بسر کار خویش باز روم
    چو ناگهان بسر کوی بنده درگذری
    فراق تو اسفا گوی کرد خلفی را
    بدانسبب که ز یوسف بسی تو خوبتری
    بلا و فتنه و بیداد تو گرفت جهان
    پس ای پسر تو ستمکاره چرا عمری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha