به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنهشمارهٔ ۱۷: چون جمله خطا کنی صوابت چه بود

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون جمله خطا کنی صوابت چه بود
مقصود تو زاین عمر خرابت چه بود
انصاف بده چون تو بخواهی رفتن
گویند چه کرده ای جوابت چه بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: بی قدر دلا چو خاک کو خواهی شد 2شمارهٔ ۱۷: چون جمله خطا کنی صوابت چه بود 3شمارهٔ ۱۸: شد عمر خراب زار رو برنامد 4شمارهٔ ۱۹: گر می خواهی که روز و شب گردی شاه 5شمارهٔ ۲۰: بر اهل هنر کار پریشان بهتر 6شمارهٔ ۲۱: ای دل تو اگر به گوشه ای بنشینی 7شمارهٔ ۲۲: خود را تو اگر عشوه دمادم ندهی 8شمارهٔ ۲۳: یا رب چه خوش است بر جهان خندیدن 9شمارهٔ ۲۴: از بند خود ار دلم رهایی یابد 10شمارهٔ ۲۵: آدم که همی زد دم بی درمانی 11شمارهٔ ۲۶: با دست تهی پرهوسان را چه دهند 12شمارهٔ ۲۷: از دست اجل جان نبرد زاینده 13شمارهٔ ۲۸: آنها که جهان به کام دل داشته اند 14شمارهٔ ۲۹: از آخر عمر اگر کسی یاد کند 15شمارهٔ ۳۰: از دست اجل هیچ قدح نوش مکن 16شمارهٔ ۳۱: قیصر که زمین به پای حشمت فرسود 17شمارهٔ ۳۲: بر سبزه چو چشم ابر نوروز گریست 18شمارهٔ ۳۳: با یار اگر آرمیده باشی همه عمر 19شمارهٔ ۳۴: امروز زخیل دل چو بیرون باشی 20شمارهٔ ۳۵: تا از دم خواجگی و میری نرهی 21شمارهٔ ۳۶: تا ظن نبری که کاردان خواهی بود 22شمارهٔ ۳۷: مهمان جهان یکشبه بنمای که بود 23شمارهٔ ۳۸: محراب چمن را زگل آمد قندیل 24شمارهٔ ۳۹: اسباب فلک چو مهره بشمرد به خاک 25شمارهٔ ۴۰: پروانگکی به پیش شمعی بپرید 26شمارهٔ ۴۱: چون از پی دلبر دل شوریده برفت 27شمارهٔ ۴۲: بی روی تو گرچه رهگذر جای گل است 28شمارهٔ ۴۳: انعام تو عام است و دلم بی بهر است 29شمارهٔ ۴۴: چون معترفم بدانچ سرمستی هست 30شمارهٔ ۴۵: بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست 31شمارهٔ ۴۶: دلدار چو دید خسته و غمگینم 32شمارهٔ ۴۷: از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت 33شمارهٔ ۴۸: هر جا که سری است پر زسودای شماست 34شمارهٔ ۴۹: گر جور کنی از تو فغان نتوان کرد 35شمارهٔ ۵۰: زین گونه که طبع سرکش دلبر ماست 36شمارهٔ ۵۱: چندانک منم هزار چندان غم تست 37شمارهٔ ۵۲: بی آنک شود زما گناهی پیدا 38شمارهٔ ۵۳: تا کی سخن حال مشوّش گویم 39شمارهٔ ۵۴: تا یوسف دل را نکنی از بن چاه 40شمارهٔ ۵۵: تو چیز طلب کت بستاند زهمه 41شمارهٔ ۵۶: دل بر طرب و عیش نهادن بهتر 42شمارهٔ ۵۷: هر چند که عقل داری و دیده و هوش 43شمارهٔ ۵۸: آن کس که گل وجود آدم بکند 44شمارهٔ ۵۹: گر بر سر بحر علم بینا گردی 45شمارهٔ ۶۰: نقش تو دَرون دیده بنگاشته به 46شمارهٔ ۶۱: خیزیم و ره قافلهٔ غم بزنیم 47شمارهٔ ۶۲: خواهی که رسی به کام برگیر دو گام 48شمارهٔ ۶۳: در پای غمش چو سر بیندازی هان 49شمارهٔ ۶۴: تا حد طلبی به وصل بی حد نرسی 50شمارهٔ ۶۵: «اوحد» تو به جای غصّه ای صد می کش 51شمارهٔ ۶۶: در دست زمانه سخت مظلومم من 52شمارهٔ ۶۷: «اوحد» در دل می زنی آخر دل کو 53شمارهٔ ۶۸: برخود در کام و آرزو در بستم 54شمارهٔ ۶۹: «اوحد» تو به هر خیال مغرور مشو 55شمارهٔ ۷۰: «اوحد» تو به هر حادثه از جای مرو 56شمارهٔ ۷۱: آنها که زاسرار الهی مستند 57شمارهٔ ۷۲: از شمع یقین «اوحد» از آن بی نوری 58شمارهٔ ۷۳: «اوحد» تو حدیث عشق گفتی بسیار 59شمارهٔ ۷۴: در مصطبهٔ عشق زبدنامی چند

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ