به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب العاشر: البهاریاتشمارهٔ ۱۵: هر کاو زخری سبزک آید خورشش

2040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر کاو زخری سبزک آید خورشش
بر مرگ مفاجا بود آخر کنشش
آن کس که همی می هلد و سبزه خورد
بر گردن من خون چنان کس بکشش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴: حالی خواهی چنانک حال مردان 2شمارهٔ ۱۵: هر کاو زخری سبزک آید خورشش 3شمارهٔ ۱۶: این خوش پسران خوی پلنگ آوردند 4شمارهٔ ۱۷: آن را بود از سماع کامی حاصل 5شمارهٔ ۱۸: تا ظن نبری که راه حق بی ادبی است 6شمارهٔ ۱۹: خواهی که بری تو گوی میدان سماع 7شمارهٔ ۲۰: رقص آن نبود که هر زمان برخیزی 8شمارهٔ ۲۱: در عشق زدیده اشک باید سفتن 9شمارهٔ ۲۲: در راه طلب دیدهٔ خود را خون کن 10شمارهٔ ۲۳: هر صاحب دل که او بر آلت باشد 11شمارهٔ ۲۴: هان تا تو مدام دل به مستی ندهی 12شمارهٔ ۲۵: جانا چو نئی نیک، بدآموز مباش 13شمارهٔ ۲۶: این سکّهٔ زربین که به پول افتاده ا ...14شمارهٔ ۲۷: در عالم عشق عقیل کُل مدهوش است 15شمارهٔ ۲۸: امشب طرب تمام در دلها نیست 16شمارهٔ ۲۹: امشب زطرب هیچ اثر پیدا نیست 17شمارهٔ ۳۰: ما را زطرب نصیب از آن امشب نیست 18شمارهٔ ۳۱: در مذهب ما سماع و مهمانی نیست 19شمارهٔ ۳۲: درویش به رقص دست از آن افشاند 20شمارهٔ ۳۳: عشقت به بهانه ای به سر شاید برد 21شمارهٔ ۳۴: در رقص بتم چو آستین تر می کرد 22شمارهٔ ۳۵: عقّال به جز پیروی دل نکنند 23شمارهٔ ۳۶: در راه میان رهروان فرق بود 24شمارهٔ ۳۷: در راه حقیقتی مجازی شاید 25شمارهٔ ۳۸: بدبخت کسی بود که خدمت نکند 26شمارهٔ ۳۹: دل وقت سماع بوی دلدار برد 27شمارهٔ ۴۰: هرگه که مرا سوی تو آهنگ بود 28شمارهٔ ۴۱: جنبیدن درویش مجازی نبود 29شمارهٔ ۴۲: در مجمع عشق او صلایی باید 30شمارهٔ ۴۳: ای دل به طبیعت نفسی یکتا شو 31شمارهٔ ۴۴: بوی دم جان از دم نی می شنوم 32شمارهٔ ۴۵: ای دل تو ز نی نالَه و افغان بشنو 33شمارهٔ ۴۶: بی روی تو دل کیست چه کار آید ازو 34شمارهٔ ۴۷: بوی دم عشق از نفس نی بشنو 35شمارهٔ ۴۸: بشنو که نی اسرار نهان می گوید 36شمارهٔ ۴۹: نی نکتهٔ عشق را زجان می گوید 37شمارهٔ ۵۰: سالک چو مدام از خودی خود خیزد 38شمارهٔ ۵۱: با نی گفتم تو را که فریاد زکیست 39شمارهٔ ۵۲: نی گفت سر نالهٔ من آن داند 40شمارهٔ ۵۳: نی بر سر آب و جویها می روید 41شمارهٔ ۵۴: هر ناله که نی زپرده بیرون آرد 42شمارهٔ ۵۵: ای قول تو چون زنگله در عالم فاش 43شمارهٔ ۵۶: ما بر لگن عشق سواریم چو شمع 44شمارهٔ ۵۷: شمعم که چو خاطرم مشوّش گردد 45شمارهٔ ۵۸: شمعی که مبارز است و تمکین دارد 46شمارهٔ ۵۹: شمعا هستی به سوختن ارزانی 47شمارهٔ ۶۰: ای شمع هوای دلفروزی داری 48شمارهٔ ۶۱: ای خواجه اگرتو نوش لبها بینی 49شمارهٔ ۶۲: در هستی اگر به عمر نوحی برسی 50شمارهٔ ۶۳: خواهی که برین قصّهٔ مشکل برسی 51شمارهٔ ۶۴: از کار برفته چونک با کار شوی 52شمارهٔ ۶۵: دوش از سر خستگی مرا خواب ربود 53شمارهٔ ۶۶: جا[ئ]ت سلیمان یوم العرض قبّرةٌ 54شمارهٔ ۶۷: از جهل بود زیره به کرمان بردن 55شمارهٔ ۶۸: نظمی که به راستی چو وحی اش دانند 56شمارهٔ ۶۹: گفتم که دلم گفت پریشان باشد 57شمارهٔ ۷۰: گفتم چشمم گفت سرابی کم گیر 58شمارهٔ ۷۱: گفتم که منم گفت بکن استغفار 59شمارهٔ ۷۲: آهم چو شنید گفت بر من به دو جو 60شمارهٔ ۷۳: بیمار تو را درد نباشد، باشد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ